Sunday, December 31, 2006

کانون اصلاح و تربیت

چند روز پیش با چند تن از اعضای جمعیت امام علی (ع)، به کانون اصلاح و تربیت رفته بودیم. به زحمت ودزدکی -با عرض پوزش از مسئولین محترم کانون!- توانستم از نقاشی ها که بچه های کانون روی یکی از دیوار ها کشیده بودند، چند تا عکس تهیه کنم.‏‏

"بایگانی شد"


چقدر قشنگ و معصومانه اند، عین خود این بچه ها. بچه هایی که به جرم هایی مثل سرقت، خشونت با چاقو، قتل عمد و شبه عمد، شرکت در نزاع جمعی و حمل یا مصرف مواد مخدر، در کانون هستند. چند تا از بچه ها را هم دیدیم، هیچ فرق ظاهری با بچه هایی که بیرون هستند ندارند، به همان پاکی و سادگی، فقط از بد روزگار، در زمان نامناسب در محل نامناسبی بوده اند. واقعاً نمی شود بهشان گفت خلاف کار. همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاده است، یک عصبانیت یا بی احتیاطی، هر کدام از ما هم می توانستیم آن جا باشیم، همر لحظه هم ممکن است اتفاقی برایمان بافتد و سر از اینجور جاها دربیاوریم. یکی از مسئولین کانون حرف قابل تاملی زد، گفت: "اینهایی که اینجا هستند بی کس کارند، اگر کسی را داشتند اینجا نمی افتادند."، خیلی از این بچه ها منتظر پرداخت دیه هستند و اگر دیه شاکیان پرداخت شود و رضایتشان جلب شود، آزاد می شوند.‏

اینم چند تا عکس از بیرون کانون:‏

"مجتمع آموزشی پسرانه بزرگسالان کانون ایران"
"کانون اصلاح و تربیت"



"آن جا که برای کرم ابریشم پایان راه است، برای پروانه...آغاز پرواز است.‏‏"

مددجوی عزیز، بیا تا دست در دست هم کویر را ریشه کن کنیم"

" و بذر امید و شادمانی بپاشیم.‏‏

مددکاری هم یک جور توانبخشی است، توانبخشی اجتماعی.‏‏

1 comment:

Momekajo said...

سلام مجید جان.
خوب شد این ماجراجوئی های تو به یه دردی خورد.